۱۳۹۹ بهمن ۹, پنجشنبه

 

مرگ دلخراش کولبران؛ ۹خواهر و برادر امیدشان به او بود



برای لقمه‌ای نان چوب حراج به جان خود می‌زنند که ازگرسنگی نمیرند

۹ خواهر و برادر امیدشان به «بیلن» بود

خبر مرگ ۵ کولبر اهل

آذربایجان غربی در حادثه سقوط بهمن در روز‌های گذشته، قصه تلخ و بی‌سرانجام کولبرانی است که سختی‌ها را به جان می‌خرند تا شاید سر‌وسامانی به زندگی مشقت بارشان دهند. زنان و مردان کولبری که کودکانشان را به امید روزهای بهتر به سختی بزرگ می‌کنند تا شاید آنها در آینده خوشبخت و عاقبت بخیر شوند، غافل از اینکه فرزندان هم به ناچار باید راهی را بروند که آنها رفته‌اند. راهی که سرمایه‌اش بازی با جان و روان‌شان است.گذرگاهی که برای برخی بازگشتی ندارد. همان‌گونه که برای رفتگانشان نداشت.

به گزارش ایلنا، اگر ۵ کولبر اهل روستای مرزی «کوران» از توابع «صومای برادوست» استان‌ آذربایجان‌غربی می‌دانستند که ۲۹ دی ماه امسال آخرین روز زندگی‌شان در این سال نحس کرونایی است، هرگز قدم از قدم در ارتفاعات مرزی بین ایران و ترکیه برنمی‌داشتند.سفر در نقطه صفر مرزی پایان خط زندگی‌شان شد و داغشان برای همیشه بر دل مادران و پدران و همسران و کودکان‌ چشم انتظارشان ماند. جوانانی که اولین و آخرین قربانی شغل پر ریسک و خطر کولبری نخواهند بود. انگار در مناطق مرزی غرب ایران برای لقمه‌ای نان باید چوب حراج به جان زد که از فقر و گرسنگی نمرد.

متین اصلانی فرزند عثمان، یاور اصلانی فرزند لقمان، بیلن احمدی فرزند صادق، اولای خد‌ایی فرزند حاتم و فرات خدایی فرزند خورشید نام این جوانان رشید وطن بود. همگی اهل روستای«کوران» در فاصله 8 کیلومتری مرز ایران و ترکیه؛این کولبران جوان قبل از وقوع بهمن، در حال گذر از معابر کولبری ایران و ترکیه بودند که پس از وقوع بهمن، به دلیل ناتوانی ناشی از شدت برودت هوا و آسیب شدید جسمی، جان خود را از دست دادند.

«آرنوش» خواهر بیلن یکی از جان‌باختگان حادثه سقوط بهمن در این باره گفت: برادرم بیلن کولبر بود و برای کولبری رفت که دچار این حادثه شد. بعد از چند روز با تلاش‌های فراوان نیروهای امدادی در کوه‌های مرزی بین ایران و ترکیه پیکر بی جان برادرم را به ما دادند که به خاک سپردیم.آرنوش ادامه داد: برادر ۲۵ ساله‌ام دو تا دختر داشت.بیلن دستش خالی بود و از روی ناچاری کولبری می‌کرد. ما خانواده فقیری هستیم. پدرم پیر و بیکار است. ما ۹ خواهر و برادریم که که همگی به سختی و در فقر مالی به سر می‌بریم و همه چشم امیدمان به بیلن بود که با کولبری مخارج زندگی‌مان را تامین می‌کرد که رفت و ما را تنها و بی پناه گذاشت.خواهر بیلن افزود: روستای ما مرزی است و اهالی اینجا هیچ منبع درآمدی ندارند و بیشتر‌شان بیکارند.

اسد، عموی بیلن نیز گفت: این ۵ جوان برای به دست‌آوردن لقمه‌ای نان برای خانواده‌هایشان دل به خطر زده و در این برف و بوران برای کولبری راهی مرز شدند که متاسفانه دچار حادثه شده و جان باختند.او افزود: خانواده برادرم فقیر و بی‌درآمد هستند و پسر برادرم برای گذران زندگی از روی ناچاری تن به این شغل سخت و طاقت‌فرسا سپرده بود. جوانان ما اگر منبع درآمدی داشتند هرگز دل به خطر نمی‌زدند و پا به راهی نمی‌گذاشتند که برای عاقبتی جز رنج و مرگ ندارد. اهالی روستا حتی از داشتن دام و زمین کشاورزی هم بی‌نصیب‌اند. روستایی با ۴۵۰ خانوار که زندگی‌شان با مشقت و سختی می‌گذرد.

به گفته این مقام مسئول بیشتر جوانان مناطق مرزی استان آذربایجان غربی، برای کارگری در کارواش‌ها راهی تهران شده و در حاشیه شهر و در حلبی‌آبادها زندگی می‌کنند. واقعیت این است که ۷۵ روستا در ۲۰ کیلومتر مرزی با بدترین شرایط معیشتی زندگی‌شان را می‌گذرانند.این منبع آگاه ادامه داد: مشکل دیگر روستاهای نوار مرزی استان آذربایجان‌غربی بالا رفتن سن ازدواج دخترانی است که به خاطر شرایط بد اقتصادی و مهاجرت پسران این روستاها به شهرهای بزرگتر امکان ازدواج ندارند. البته شرایط پسران هم بهتر از دختران نیست و آنها هم به خاطر بیکاری تن به ازدواج نمی‌دهند.

منتشرشده در اخبار | دیدگاه‌ها برای مرگ دلخراش کولبران؛ ۹خواهر و برادر امیدشان به او بودبسته هستند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

  دادگاه تجدیدنظر؛ بنجامین بریر به ۸ سال و ۸ ماه حبس محکوم شد خبرگزاری هرانا – شعبه ۷